ای وطن دوست دارم تا بی نهایت
“در روح و جان من میمانی ای وطن
به زیر پا فتد ان دلی
که بهر تو نلرزد…
شرح این عاشقی ننشیند در سخن…
که بهر عشق والای تو
همه جهان نیارزد…”*
جنگ شد…هنوز هم بعضی جاها جنگ است ای وطن تو دایم در جنگ بودی…
“ای افغانستان، افغانستان دور از دامان پاکت،
دست دگران،
بد گهران،
ای عشق سوزان
ای شیرین ترین رویای من
تو بمان،
در دل و جان…
ای افغاستان ،افغانستان،
گلزار سبزت دور از تاراج خزان…
نوت: این مطلب به صورت چسپناک بوده وموقعیت اش تغیر نمیکند ولی دیگر مطالب بلاگ همه روزه به روز میشوند.
امید تمام مطالب این بلاگ مورد توجه تان قرار بگیرد
داریوش خراسانی
برچسب ها : داریوش, داریوش خراسانی
12 سپتامبر 2009 در1:33 ب.ظ
سلام
ممنون از حظورت
من با نظ تو موافق نیستما
چون اگه مطالب وبم رو می خوندی باز نمی گفتی بی نظیر و عالیه
12 سپتامبر 2009 در1:47 ب.ظ
سلام
واقعا واسه خودم متاسفم که چنین هم وطنایی دارم
اقای جهنمی حرف دهنت رو بفهم هم راجع به ای پسر هم راجع به دخترا
اگه کسی از کسه دیگه ای طرفداری می کنه دلیل نمی شه که حتما دوستش داره
ما ها ادمیم باید به ای ارزشی که داریم احترام بزاریم و با هر حرفی گند به ارزشهامون نزنیم
اگه همه مثه تو طرز تفکر داشتند که …….دیگه نمی شد توی ایران زندگی کرد
چه ارزشی داره طرف امریکایی.افغانی .یا هر چیزه دیگه ای مهم اینه که همه ی ما انسان هستیم وفکر نکنم تو ی شعن و شخصیت یه ادم باشه که این جوری حرف بزنه
12 سپتامبر 2009 در3:02 ب.ظ
Хаюшки
тест на совместимость партнеров бесплатно
12 سپتامبر 2009 در4:18 ب.ظ
سلام دوست عزیز
خیلی خوشحال شدم از آشناییتون
من الان دارم با یکسری از تاجرهای افغانی کار میکنم و بر خلاف واقع که همه مردم اونها رو بد میدونند خیلی خیلی از ما ایرانی ها بامرام ترند .
بازم به وبلاگ من سر بزن و بگو اگه با تبادل لینک موافقی بگو شما رو با چه نامی لینک کنم بعد شما منو با نام برگزیده ترین ها لینک کنید
ممنون از همکاریتون
به امید دیدار دوباره
12 سپتامبر 2009 در4:44 ب.ظ
سـلــام ممنونم 🙂
نظر لطفتونه
خوشحالم که با وبتون آشنا شدم 🙂
12 سپتامبر 2009 در4:53 ب.ظ
سلام داریوش جان وبت خیلی خوبه یعنی قشنگه در کل یعنی توپه وب منم اگرم خوب باشه اون بینظیری که گفتی نیست (ببخشید وب منو همکارام)وب خوب زیاد پیدا میشه بازم به ما سر بزن
فعلا رفیق
12 سپتامبر 2009 در5:34 ب.ظ
لینک شدی.با تشکر
12 سپتامبر 2009 در6:34 ب.ظ
از آشنایی با شما بسیار خوشحال شدم.امیدوارم بازم سر بزنی تا بیشتر با هم آشنا بشیم.تا دیداری دیگر بار.
13 سپتامبر 2009 در12:38 ق.ظ
سلام مرد بزرگ
از اینکه از مطالب وبلاگ پویش، خرسندی ممنونم دوست عزیز . به امید آنکه بیشتر از مطالب وبلاگ شما استفاده کنم .
مانا باشید
13 سپتامبر 2009 در1:00 ق.ظ
سلام!
این کامنتای کپی پیست منو کشته!
حداقل حالا که پستم این بود می تونستید یه کتابه خوب به قلم یک افغانی بهم معرفی کنید، شاید اینطوری یکم با فرهنگ افغانستان (جدا از مسائل سیاسی!) به عنوان یک همنوعِ (البته ایرانی) آشنا می شدم!
13 سپتامبر 2009 در1:09 ق.ظ
بلاگ شما از آنچه ما داریم قشنگ تره.
به امید پیروزی و بهروزی
13 سپتامبر 2009 در1:28 ق.ظ
سلام
وبلاگ قشنگي داز اميدوارم موفق باشي
خداحافظ باعث جدايي ميشه پس به اميد ديدار
13 سپتامبر 2009 در11:26 ق.ظ
داریوش عزیز! سلام. برای شما و همه مردم سربلند افغانستان آرزوی روزگاری خوش دارم و امیدمن و همه ایرانیان این است که افغانستان را آبادتر و سرسبزتر از این ببینیم، چرا که مردم آن دیار مردمی آزاد و آزاده اند.
13 سپتامبر 2009 در12:30 ب.ظ
بنام یکتا معبود هستی
گفتم بيا ز هدهد جوييم راه چاره
گفتا به جای هدهد دیش است و ماهواره
سلام
وب قشنگ و دلنشینی داری این پستت هم جالب بود عکست هم قشنگ بود نگاهی به کل وبت انداختم
به دلم نشست خوشحال می شوم در مورد افغانستان بیشتر بدانم
ممنون که به کلبه هدهدی من پا گذاشتی و رد سبزی برجای نهادی در مورد وبم هم شما لطف داری
من آپم خوشحال می شوم از حضور گرمت و نظر سبزت
موفق باشی
13 سپتامبر 2009 در2:23 ب.ظ
سلام عزیزم.ممنون از لطفت.وبلاگ شما هم قشنگه.مثل خودت.خوشحال میشم باهاتون بیشتر آشنا شم.بازم به من سر بزن عزیزم
13 سپتامبر 2009 در3:11 ب.ظ
درود……….
چیه تنهایی کم اوردی رفیقاتو فرستادی کامنت بدن؟مثل همون جریانی که 5 تایی ریختین سر دختر هم وطن من و بهش تجاوز کردین و بهد 5 تایی تو حموم سرشو بریدین؟
هزارتا افغانیم بیان کامنت بدن برای من اندازه ی یک نفر انسان هم ارزش ندارن.تو وبلاگ من با مهسا لاو نترکون بیا تو وبلاگ خودت قربون صدقش برو. ببینم ایرانیا بیان تو مملکتت به خواهرات تجاوز کنن و بعد بکشنشون چه حالی بهت دست میده؟ها؟چرا راجع به سبک حرف زدن من مینویسی راجع به اونایی که هم وطنتن و اومدن تو وطن من جنایت کردن بنویس تا شاید بشه بین تو و اون جانیا ی افغانی فرقی قائل شد.در ضمن اون رفیق احمقت که حتی نمیدونه بحث ما سر چیه و میاد راجع به ندا اقا سلطان مینویسه رو هم توجیه کن نیاد اونجوری بنویسه ملت بهش بخندن.
13 سپتامبر 2009 در6:28 ب.ظ
سلام داریوش جان !
امیدوارم که هرجا هستی خوب و سلامت باشی …
13 سپتامبر 2009 در6:29 ب.ظ
http://khodadadmr.persianblog.ir/
13 سپتامبر 2009 در10:54 ب.ظ
salam
اوف چقدركامنت گذاشتنت سخت بود
ميخواستم بگم كه منم اومدم
خوب بود
همين
فعلابايييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي
14 سپتامبر 2009 در11:29 ق.ظ
لینکت کردیم خوشحال میشیم مطالب جدیدمون رو مطالعه کنی.
14 سپتامبر 2009 در3:59 ب.ظ
همه ایوان و صحن خانه خاموش
همه دیوارها درهم شکسته
به هر طاقش تنیده عنکبوتی
به روی سقف گرد غم نشسته
چنین ویرانه افتاده ست و بی کس
خدایا این همان کاشانه ی ماست ؟
درین تنهایی بی آشیانش
مگر تصویری از افسانه ی ماست ؟
14 سپتامبر 2009 در4:12 ب.ظ
درود………..
اولا که مردم ایران اگه تجاوز میکنند به هم وطناشون تجاوز میکنندفرق تجاز با تجاوز اینه!
دوما اره بهت حق میدم وقتی دوست دختر من به من خیانت میکنه و میره با یه معتاد کرد رفیق میسه و باهاش ازدواج هم میکنه تخسیر دولت ماست که دخترامونو انقدر محدود کردن که فقط حاظرن لذت ببرن اصالت و هم وطن و هم خون و هم زبان براشون مهم نیست با نظراتی که دخترا میان و راحت به شما کامنت میدن در حالی که همین نظرات محبت امیزشون توی وبلاگهای هم وطناشو تبدیل میشه به توهین و تحقیر معلومه اره حق داری شرایط مساعده واسه جنایت و من واقعا برا دخترایی که شعور داشتن اصالت رو ندارن متاسفم برای دولتم متاسفم که مردمش رو اجنبی ÷رست و اصالت گریز بار اورده برای خودم متاسفم که هر چقدر سعی میکنم به هم وطنام بفهمونم که هر چقدر دولت کشورمون کثیف باشه اصالت باید حفظ بشه و هیچکس هیچی از حرفام رو نمیشنوه علاوه برا اینکه نمیشنوه برام مینویسه اعتقاداتم بچه گانست. برای مردمم متاسفم که انقدر خودشون رو حقیر میدونن که حتی به عراقی هایی که8 سال مردمونو به خاک و خون کشیدن همسر میدن!!! برای همینه که میگم من انسان نیستم چون بر خلاف دیگران به عرقیها حق نمیدم.مردمم میگن دولت عراق کثیف بود اما من میگم اگه مردم عراق بی اراده نبودن میتونستن جلوش واستن حالا که وا نستادن یعنی ارهده ندارن پس از نظر من همشون حیوونن.فرق من با مردمم اینه برای همین خودمو انسان نمیدونم.اگه انسان بودم خواهرم و به عراقی ها و عربها میدادم.اگه انسان بودم با هر کسی دوست میشدم و تجاوز میکردم اگه انسان بودم اصالت خودمو فراموش میکردم……..
بدرود……….
14 سپتامبر 2009 در5:15 ب.ظ
درود
من از داشتن به ظاهر هم وطن اینچنین متاسفم که هنوز فرق اجنبی با هم زبان رو نمیدونه من میگم ایرانی توهین نمیکنه حتی با دلیل این بی دلیل داره توهین میکنه نمیدونم از کدوم ولایتی ولی اینو بدون که انسان البته انسانی که دارای هویته به دیگران توهین نمیکنه و تمام مسائل زندگیشو دوست دختر نمیدونه ما داریم در مورد ایران و زبان پارسی و هم زبان صحبت میکنیم این به ظاهر ایرانی می آد از مسایل جنسی صحبت میکنه
من کردم و به کرد بودن خودم افتخار میکنم
اون دختری که با تو بوده و بعدش جدا شده یکی مثل خودت بوده
کرد را باشد به ایران افتخار
هچو ايران را به کردان اعتبار
تا که ایران بوده خدمت کرده ایم
عرق با اغیار او نالوده ایم
ما ازین کردان که از حب وطن
جنگ با اصحاب کرده یک زمن
دور ایران قلعه و دیوار و سور
در مصاف دشمنان با وجد وشور
ما که شیرانیم اندر کوهسار
روبهان را کی به ایران رهگذار
رستم دستان نیاک پاک ماست
کینه ی ایران ز ترکان باز خواست
افتخار ما صلاح الدین راد
رایت اسلام را او باز داد
در فتوحات قشون نادری
کرد سبقت بر در نام آوری
گاه ایران زنده ی زندیه شد
زان وکیل کرد یک عدلیه شد
ما همه ایرانی و ایرانی نژاد
در حدود از ما بسی خدمت به یاد
لیک افسوسم که مرکز حال ما
می نداند وضع اضمحلال ما
هرکه آید مشت بر سر می زند
دست رد بر سینه و رو می زند
نیست ما را راه اندر هیچ کار
نه سر خدمت نه جا در انتظار
نه ز تجدید معارف بهره ای
نه ز تزئید مصارف صرفه ای
نه به شه راه طریقت یک رهی
نه ز لذات عدالت آگهی
در کدامین پست دولت جای ما
در چه راهی است جای پای ما
شب همه تاریک و نبود آفتاب
ابرها هستند روی آفتاب
پشت میزان از چه با کبر و غرور
در حق ما گاه اظهار امور
چون به چشمان تساوی ننگرند
گله را گاهی به گرگان بسپرند
از سعادتهای ملکت بی نصیب
مانده در اوطان اصل خود غریب
یک زمانی محو دست دشمنان
یک زمان پامال پای دوستان
خوی ما صدق وصفا، جود و سخا
غیرت و مردی، شجاعت در وغا
محترم باشند مهمان پیش ما
بذل مال و کسب نام، این کیش ما
14 سپتامبر 2009 در6:39 ب.ظ
بنوش ای برف ! گلگون شو ، برافروز
که این خون ، خون ما بی خانمانهاست
که این خون ، خون گرگان گرسنه ست
که این خون ، خون فرزندان صحراست
درین سرما ، گرسنه ، زخم خورده ،
دویم آسیمه سر بر برف چون باد
ولیکن عزت آزادگی را
نگهبانیم ، آزادیم ، آزاد
15 سپتامبر 2009 در1:00 ق.ظ
من دخترایی رو میگم که خودشونو میفروشن شما از حقوق دخترای هم وطن من دفاع نکن لطفا تو اگه ناموس سرت میشد زنهای وطن خودت رو حمایت میکردی! اول خوب بخون بعدا مزخرف بگو مثل ادم باهات صحبت میکنم شاخ نشو دیگه هم پاتو تو وبلاگ من نظار وبلاگ من جای جمع کردن طرفدار برا خودت نیست
افغانی
15 سپتامبر 2009 در11:37 ق.ظ
سلام
خوشحال شدم كه به وبلاگم سر زدي
وبلاگ خيلي خيلي پر محتوايي داري
اميدوارم هر جاي دنيا هستي شاد شاد شاد روزگار را بگذروني
موفق باشي
بدرود
15 سپتامبر 2009 در12:48 ب.ظ
ممنون داداش داريوش
من هميشه طرفدار حقم
بازم مرسي
15 سپتامبر 2009 در11:14 ب.ظ
سلام خوبین
منم با
این دلم برای دیدنش می گیره بهونه
ندبه می خونم دوباره با اشکای دونه دونه
آبم بدو بیا منتظرتم
16 سپتامبر 2009 در12:01 ب.ظ
ما نگوییم بد و میل به ناحـق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن اسـت که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتـر دانـش نزنیم
سر حق بر ورق شـعبده ملحق نکنیم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتـش به می صـاف مروق نکنیم
خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسـب سیه و زین مغرق نکنیم
آسمان کشـتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
گر بدی گفت حسـودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ ار خصـم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم.
16 سپتامبر 2009 در12:05 ب.ظ
هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودال میریزد،
مرواریدی صید نخواهد کرد.
16 سپتامبر 2009 در12:34 ب.ظ
salam
khoobi